بیوگرافی سهراب سپهری شاعر و نقاش معاصر ایران
زندگینامه سهراب سپهری
هدف ما از این مقاله بیوگرافی سهراب سپهری شاعر و نقاش معاصر ایران می باشد. سهراب سپهری متولد 15 مهر ماه 1307 می باشد او همانطور که خودش در صدای پای آب می گوید اهل کاشان است.
مادر سهراب سپهری ماه جبین نام داشت. مادر سهراب، که بسیار اهل شعر و ادب هم بود که گویی سهراب طبع شاعرانه اش را از مادرش به ارث برده بود، در خرداد سال 1373 درگذشت.
منوچهر سپهری، تنها برادر سهراب که هم بازی دوران کودکی سهراب بود نیز در سال 1369 درگذشت. همایون دخت، پری دخت و پروانه هر سه خواهران سهراب بودند . پریدخت سپهری ، خواهر وی ، صبح 18 بهمن 1395 در 86 سالگی درگذشت.
پدرش، اسدالله سپهری زمانیکه سهراب نوجوان بود از دو پا فلج شد وی کارمند اداره پست و تلگراف بود. سپهری در سال های نوجوانی پدرش را از دست داد و در یکی از شعرهای دوره جوانی از پدرش یاد کرده است (خیال پدر) یکسال بعد از مرگ او سروده است: در عالم خیال به چشم آمدم پدر
کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
دستی کشیده بر سر رویم به لطف و مهر
یک سال می گذشت، پسر را ندیده بود
بیشتر بخوانیم : گزیده ای از اشعار عارفانه سهراب سپهری
دوران کودکی و نوجوانی سهراب سپهری
دوره کودکی سهراب سپهری در کاشان گذشت. سهراب دوره شش ساله ابتدایی را در دبستان خیام این شهر گذرانید. سهراب سپهری اینگونه از دوران کودکی خود به خوبی و شادی یاد می کرد و از اینکه او روزهایی سراسر شور و هیجان را در طبیعت باغ خانه گذرانده بود بسیار خرسند بود.
سهراب، روزهای آفتابی کاشان را بسیار دوست می داشت و همچنین اسفند کاشان را نیز به عنوان سرآغاز رویش جوانه ها و شکوفه ها خیلی دوست داشت. از سرگرمی های سهراب، گِل بازی در روزهای تابستانی بود و گرفتن حشرات مختلف، نگه داری برخی حیوانات مثل بوقلمون، اردک و مرغ و خروس، دیگر سرگرمی سهراب بود. گیاهان، در زندگی کودکانه سهراب سپهری جایی مهم و مؤثر داشتند.
او همواره پس از انجام دادن تکالیف مدرسه، نقاشی می کرد. نقاشی می کرد، تار می ساخت و خط خوبی هم داشت.با این حال به هنر و ادب علاقه ای وافر داشت در این هنگام در امتحانات ادبیات شرکت کرد و دیپلم کامل دوره دبیرستان را نیز گرفت.
سهراب سپهری پس از اتمام سال چهارم دبیرستان به دانش سرا رفت 1 سال پس از به پایان رساندن دوره 2 ساله دانش سرا در آذر ماه 1325 به استخدام اداره فرهنگ کاشان (اداره آموزش و پرورش) در آمد و تا شهریور 1327 در این اداره مشغول به کار بود.
او به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت. وقتی که در این دانشکده بود، نخستین دفتر شعرهایش را چاپ کرد و مشفق کاشانی با دیدن شعرهای سپهری پیش بینی کرد که او در آینده آثار ارزشمندی به ادبیات ایران هدیه خواهد داد.
سهراب سپهری اولین کتاب خود را با نام "مرگ رنگ" که به سبک نیما یوشیج بود در تهران منتشر کرد و همچنین دومین مجموعه شعر خود را با نام "زندگی خواب ها" در سال 1332 سرود و هم زمان در همین سال بود که دوره لیسانس نقاشی را در دانشکده هنرهای زیبا با رتبه اول و دریافت نشان اول علمی به پایان رساند.
استعداد شعر و ادب از کودکی در سهراب موج می زد و قطعه زیر از شعر های دوران کودکی سهراب است:
ز جمعه تا سه شنبه خفته نالان
نکردم هیچ یادی از دبستان
ز درد دل شب و روزم گرفتار
سهراب هیچگاه ازدواج نکرد و دهه دو دهه اول زندگی خویش را به فراگیری علم و هنر پرداخت. دهه سوم زندگی اش را به کسب تجربه و سفر پرداخت و دهه چهار زندگی خویش را بیشتر به سفرهای دراز اختصاص داد. در این دوره بود که بارها به کشورهای ژاپن ، فرانسه ، ایتالیا، هندوستان ،آمریکا، و بسیاری دیگر از کشورهای شرق و غرب سفر کرد.
سفرهای سهراب سپهری جنبه تفریحی و یا خوش گذرانی نداشت بلکه در اصل سیر و سلوک معنوی بود. این دیدگاه خاص او از سفر به ویژه سفر به کشورهای شرق آسیا و آشنایی با ادیان هند و بودا شعر او را تحت تاثیر قرار داد. این سفرها افق دید زندگی سهراب را روشن تر و وسیع تر نمود او عشق به سفر را چنین بیان می کرد : « آدم مسافر است پس تا می تواند سفر کند»
سبک شعر سهراب سپهری
سبک سهراب سپهری مشابه نیما یوشیج شعر نو بوده و در عین پیروی از سبک نیما، خود صاحب سبک و خلاق بود. ضمن این که دیدگاه عارفانه دارد و خدا را در طبیعت جستجو می کند.
سهراب سپهری شاعری طبیعت گرا و تصویر گراست و این جنبه از شعر سهراب با طبیعت گرایی او مرتبط است. اشعار سهراب چون نقاشی او رنگارنگ است. اما آشنایی نداشتن با نمادها و رمز های شعری سهراب سپهری درک مطلب را برای خوانندگان دشوار می کند.
سهراب در اشعارش نگران انسان و سرنوشت اوست. از نظر سهراب همه ی اشیا دارای روح و احساس هستند و حیات دارند . وی همه را به اندیشه و تفکر در پیرامون خود و به جهانی برتر دعوت می کند.
مجموعه آثار سهراب سپهری
از آثار منظوم سهراب سپهری می توان به موارد زیر اشاره نمود:
هشت کتاب، مرگ رنگ، زندگی خواب ها، آوار آفتاب، شرق اندوه، صدای پای آب، مسافر، حجم سبز، ما هیچ ما نگاه، آوارکتاب، زندگی خواب ها
آثار منثور سهراب سپهری:اتاق آبی
شهرت سپهری از سال 1344 با انتشار شعر بلند "صدای پای آب" آغاز شد. "صدای پای آب"، کنایه از صدای پای مسافری در سفر زندگی است. در "صدای پای آب" است که سپهری به فرم خاص خود در شعر دست می یابد. فرم و محتوای شعر سپهری، از "صدای پای آب" به بعد به هماهنگی می رسند.
صدای پای آب اولین بار در آبان 1344 در فصلنامه ی «آرش» منتشر گردید. در سال 1345 شعر بلند "مسافر" که از درخشان ترین شعرهای فارسی دوره معاصر است و بیان سیر و سفر و دیدگاه فلسفی زندگیش بود منتشر شد.
سهراب سپهری در سال 1355 تمام هشت دفتر و منظومه خود را در "هشت کتاب" یکی از اثر گذارترین مجموعه ها، در تاریخ شعر نو ایران و نموداری تمام از سیر معنوی شاعر جویای حقیقت است.
مرگ سهراب سپهری
علائم سرطان خون و ناراحتی جسمی در سال 1358 در سهراب سپهری نمایان شد. در دی ماه همان سال جهت درمان به انگلستان سفر کرد و اسفند ماه به ایران باز می گردد. در نهایت ساعت 6 بعد ازظهر اول اردیبهشت 1359 در بیمارستان پارس تهران دست از دیا شست. فردای آن روز با همراهی چند تن از اقوام و دوستش محمود فیلسوفی، صحن امامزاده سلطان علی، روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان دفن گردید.
آرامگاه ابدی سهراب سپهری در ابتدا با قطعه آجر فیروزه ای رنگ مشخص بود و سپس سنگ نوشته ای از هنرمند معاصر، رضا مافی، با قسمتی از شعر «واحه ای در لحظه» از کتاب حجم سبز از سهراب سپهری، جایگزین شد:
به سراغ من اگر میایید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
در 29 اسفند 1387، سنگ بزرگتر سیاهرنگی بر روی سنگ سفید نصب گردید پس از آن نیز سنگ قبری جدید از سوی شهرداری کاشان بر مزار وی نصب گردید . اولین سنگ مزار سهراب در مهرماه سال 1384 با بی دقتی کارگران و به علت سقوط مصالح ساختمانی بر روی آن ، شکست و با سنگ سفید رنگ دیگری که سعی شده بود با سنگ قبلی شباهت داشته باشد تعویض گردید.